در حرم یار
عنوان:
در حرم یار
کد کالا:
ــ خب منم چون حس کردم راتا جون در حضور تو راحت نیست اومدم که شما بری و راتا جون معذب نباشه.
بالاخره در کشاکش صحبتهای آن دو هانیه رسید و طولی نکشید هر دو راتا را با هانیه تنها گذاشتند. لحظهای هم مادر حسام پیش آمد و به راتا خوشامد گفت و با وجود اینکه راتا او را بعد از چند سال دید اما باز هم شناخت. با رفتن او هانیه مشغول خوردن میوه شد و راتا محو مهمانها. به راحتی میشد فامیل داماد را از فامیل عروس تشخیص داد. تقریباً حاکم مجلس فامیل داماد بود که با مختلط بودن مجلس مشکلی نداشت. راتا با خود اندیشید اگر به نریمان جواب مثبت میداد مجلسش از مجلس امشب هم رسواتر بود.
نویسنده:شابک:9789641931560
نوبت چاپ:دوم
ناشر:علی
قطع کتاب:رقعی
نوع جلد:شمیز
تعداد صفحه:736
تیراژ:250